سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/5/14
3:14 عصر

مباحثه ای تاریخی و آموزنده

بدست روح اله ریاضی در دسته

یک نگاهی به این مکالمه که شبیه مباحثه شده بیاندازید.بحث بر سر اصل آخر قانون اساسی است که می خواهند برای چگونگی بازنگری در قانون اساسی و اصولی که به نظر برخی باید مستثنی از بازنگری شود رای گیری کنند:

«حسینعلی منتظری: آنچه خیلی مهم است و باید استثنا شود از بازنگری، شورای نگهبان است که مجلس بدون شورای نگهبان، مصوباتش ارزش قانونی ندارد.
بهشتی: اگر این بیاید، خیلی از اصول دیگر هم باید بیاید. اصولاً من با بودن این اصل ـمحدود کردن موارد تجدید نظر ـ مخالفم، من فکر می کنم هیچ لزومی ندارد و ملت راه تجدید نظر را می داند، وقتی الان قانونیت قانون اساسی با رفراندوم است، پس این راه همیشه باز است،
سید حسن طاهری خرم آبادی: اگر واگذار به مجلس یا رفراندوم شود، ممکن است در بعضی از اصول تغییر کند و بر خلاف مبانی اسلام یا حقوق ملت شود و بیشتر تزلزل ایجاد کند.
بهشتی: آقا هیچ تزلزلی ایجاد نمی کند، اگر شما بیست اصل هم در اینجا بگذارید که این قا نون اساسی هیچ قابل تغییر نیست، بعداً با یک رفراندوم می توانند تمامش را عوض کنند!
سید حسن طاهری: با رفراندوم می توانند، ولی قبل از رفراندوم آن را محدود می کنیم که نتوانند.
بهشتی: آقایان توجه ندارند، یک قانونی که اعتبار قانونی و حقوقی اش را از یک مبنایی می گیرد مثل مجلس مؤسسان یا رفراندوم، هیچ وقت نمی تواند آن قانون، نفی کننده اعتبار همان مبنا برای نوبت بعد باشد، اصلاً این محال است.
سید عبدالکریم هاشمی نژاد: اگر آن مبنا بگوید: آن قانون غیر قابل تغییر است، آن هم غیر قابل تغییر می شود.
بهشتی: مگر ما می توانیم برای آیندگان، تکلیف تعیین کنیم، هر مکلفی خودش میداند.» ( مذاکرات قانون اساسی، ص1735)

اینجا با دو نوع تفکر و نگاه روبرو هستیم.

در نگاه اول اصالت به قانون داده شده و اینکه ان قانون از کجا نشات گرفته؛یعنی وقتی قانون اعتبار حقوقی اش بر این استوار است که به رفراندوم گذاشته شود، نمی توان برای این رفراندوم گذاشتن شرط تعیین کرد.در این نگاه خبرگان قانون اساسی در قدم اول دارند قانون تصویب می کنند و اینکه این قانون برای چه نظامی است اولویت دوم آنهاست.

در حقیقت در این نگاه اصالت بیشتر به ظرف داده می شود تا مظروف.اینکه می گویند شهید بهشتی حتی در رژیم پهلوی هم امر به توقف پشت چراغ قرمز در نیمه شب می کرده از همین زاویه دید ایشان نشات می گیرد.

اما در نگاه دوم اصالت به مظروف که جمهوری اسلامی است داده می شود.در این نگاه معنی ندارد که بتوان ارکان اساسی جمهوری اسلامی را به رفراندوم گذاشت و اجازه داد که مردم ان ها تغییر  و یا نفی کنند.و اگر این کار انجام شود دیگر این قانون اساسی جمهوری اسلامی نیست.

نتیجه نگاه اول این است که همیشه راه اصلاح باز است حتی در مورد اصلی ترین و مبنایی ترین اصول جمهوری اسلامی و اگر روزی مردم چنین خواستی داشتند باید به آن احترام گذاشت.اگر چه یه بی ثباتی و ناارامی داخلی برسیم.اما در نگاه دوم راه اصلاح برخی موارد بسته می شود واگر کسی طالب اصلاح است یاید طرحی نو در اندازد و این قانون را دوباره بنویسد.انقلاب و کودتا و آشوب راه هایی است که شاید این نگاه به آنها ختم شود.

من خودم نمی توانم به صراحت بگویم که کدام نوع نگاه را می پسندم.امیدوارم با طرح چنین مسائلی از این رویکرد سطحی نگرانه که در جامعه متداول شده است فاصله بگیریم و بر اساس تفکر سخن بگوییم و البته نتایج تفکرمان را هم بپذیریم حتی اگر به ضررمان باشد.